عزیز دل مامان و باباعزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره
همخونه شدن من وباباهمخونه شدن من وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات مامانی و مسافر تو راهیش

خترم غصه نخور...

دخترم غصه نخور غصه اسیرت میکنه  میبره تو عالمش یک شبه پیرت میکنه  حیف اون چشمای نازت که بباره اشک غم ارزش اشک نداره اون که حقیرت میکنه  تو بدون قدر خودت رو سرتو بالا بگیر جنست از گلهای یاسه غم کویرت میکنه اون خدایی که تو رو از جنس گلها آفرید  نعمت مادری رو یه روز نصیبت میکنه  دیگه اون روز ارزشت میشه قد فرشته ها  تازه اون موقع خدا بهشت رو زیبت میکنه     ...
10 شهريور 1395

ای بوی هر چه گل

ای بوی هر چه گل بوی بهار می شنوم از صدای تو   نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو   ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من   ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو   ای صورت تو آیه و آیینه خدا   حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو   صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر   آورده ام که فرش کنم زیر پای تو   رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام   تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو   چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود   ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو   امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من   فردا عصای خستگی ام شانه های تو ...
10 شهريور 1395
1